پارساپارسا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

پارسا مرد کوچک

پارسا ده ماهه می شود

امروز یازده مرداد که اولین روز اولین ماه رمضونیه که پسرک چراغ خونه ی ماست ایشون ده ماهش هم تموم شد و الان یه مرد کوچک ده ماهه داریم که خیلی با مزه و شیطونه هنوز نه سینه خیز می ره و نه چهار دست و پا اما هفت تا دندون داره و هشتمی هم داره در میاد توی روروئکش بدو بدو می کنه و همه جه سرک می کشه توی هر اتاقی که می رم سرمو برمی گردونم می ببینم پشتم وایساده .. کارایی که بلده ایناس : بای بای کردن که اولین کاری بود که بلد شد . دست دستی که به محض اینکه بگیم آفرین زودی برای خودش دست می زنه و هورا می گه .. بلده باهامون دست می ده و همیشه هم هر دستی رو به طرفش دراز کنی دست مخالفشو میاره جلو بلده چشمک بزنه وقتی چیزی دست...
11 مرداد 1390

یه پست تصویری

یه بار دیدیم صدایی از پسرک درنمیاد رفتیم دنبالش ببینیم سرش کجا گرمه : این هم پسر فرهیخته ی ما در حال مطالعه ی مقالات پزشکی به زبان اصلی اونم !!خیلی هم جدی هستن .. این موش موشک ما یه عادت بامزه داره که باید موقع خواب پاهاشو مخصوصا پای راستشو بذاره روی یه بلندی .. معمولا شبها که کنار ما می خوابه از من یا باباش برای اون بلندی استفاده می کنه : اینم حاج آقا پارسا نایب رئیس فدراسیون فوتبال: خواب بعد از یه آب بازی حسابی     ...
29 تير 1390

کارای جدید

ما مسافرت بودیم و دیشب تازه اومدیم خونه خیلی خوب بود بعدا میام تعریف می کنم و اماپارسا 1- بای بای می کند (حدود یک ماهه ) گاهی یه دستی گاهی دو دستی .. مخصوصا صبحا که باباش داره میره کلی باید بای بای کنن باهم .. 2- دست دستی (حدود یک هفته اس) تا بگیم آفرین باریک الله تند تند دست می زنه واسه خودش خیلی هم ازین کارش خوشش میاد 3- به کلمات ماما .. بابا و دد یکی دوتا دیگه هم اضافه شده .. می گیم پارسا ساعت چی می گه (البته باید کنار ساعت وایسیم تا ساعتو ببینه ترجیحا هم ساعت پاندول دار باشه ) می گه تیک تیک تیک یا مثلا پارسا بابا کو؟؟؟؟ می گه دَ.... فت ... حسابی هم می کشه عین ادای مارو در میاره .. دایی کو؟؟ د... فت ...
13 تير 1390

ای کیو سان ما

شب سیزده رجب که ما تهران بودیم پارسا و باباش رفتن سلمونی آقای فاضلی و پارسایی موهاشو تراشید تا هم سرش هوا بخوره و هم موهاش یکدست در بیاد دوباره حالاهروقت باهم می ریم بیرون مردم به ما می گن وای ای کیو سان رو بیبینین !!! ...
8 تير 1390

اولین روروئک روی

کارم شده بود غصه خوردن که چرا این پسرک توی روروئک اصلا تکون نمی خوره .. اصلا حاضر نبود پاهاشو به زمین فشار بده و یه تکونی به خودش بده .. مام همش می ترسیدیم که نکنه مشکلی داشته باشه تا اینکه یک روز یهویی تنبلی رو گذاشت کنار و راه افتاد و فکر می کنین اول کجا رفت؟؟؟ ازیجا به بعد بدون شرحه!!! ...
5 تير 1390