29 ماهه که پسرک این خونه ای
ماه ها تند و تند می گذرن .. بزرگتر می شی و عاقل تر .. گاهی بهانه گیر و بداخلاق می شی و گاهی شیطون و شاد .. گاهی مدت ها خودت با حوصله با اسباب بازی هات بازی می کنی و گاهی هم حوصله ات اازشون سر می ره و نگاهشون نمی کنی و همش می گی مامان یه چیزی بده یه چیزی بده
دیگه کلمه ها رو اشتباه نمی گی و مثل آدم بزرگ ها حرف می زنی .. وقتی منو بابا داریم حرف می زنیم تو هم دوست داری مثل یک ادم بزرگ توی بحث شرکت کنی و چیزی برای گفتن داشته باشی .. مثل بابا میری کشیک می ری ویزیت اونم روزی چند بار و پول میاری خونه میگی مامان ازم بپرس چه خبر بوده و چندتا مریض داشتی؟.. قدت بلند شده اما وزنت تغییر نمی کنه و خیلی لاغر شدی . این لاغریت کلی منو بابا رو نگران کرده اما رشدت خوبه هوشت خوبه ورجه وورجت زیاده و مام سعی می کنیم بیشتر به غذات برسیم و کمتر غصه بخوریم .. مثل بچگی های خودمی قدم بلند بود لاغر بودم از خوردن هم بدم میومد اما مشکلی هم نداشتم !
هنوز هم ماشین بازی محبوب ترین بازیته و خونمون پر از ماشینه همه هم برات ماشین می خرن به هر مناسبتی .. اما هنوز مک کوئین عشق اولته .. صبحا که بیدار می شی اول می ری سراغ مک کوئین و شب ها هم گاهی روی تخت کنار ما می خوابه ..
یه روز صبح بابا که از خواب بیدار شد می گفت تنم درد می کنه بعد از زیر پتوش کلی ماشین در اندازه های مختلف پیدا کردیم و معلوم شد شما قبل از خوابیدن اونا رو زیر پتوی بابا جا سازی کردی مثلا اونجا خونشونه !!رفتن تو خونشون که سردشون نشه !
و حالا بریم ادامه مطلب سراغ قسمت تصویری این پست !
چندوقت پیش این رنگای انگشتی اریا رو براش خریدیم و براش خیلی جالب بود .. البته خیلی دوست نداره با دستش رنگ کنه بیشتر دوست داره با قلمو بکشه اون قلمویی که دستشه هم از قلمو های خیلی با ارزش مامانه اون موقع ها که کلاس نقاشی می رفت و اصلا کسی اجازه نداشت بهشون دست بزنه حالا شده بازیچه ی این پسرک .. هعی دنیا !!
.. زودی هم خسته می شه می گه خوب مامان حالا دستمو بشور این رنگ آمزی ها رو هم جمع کن !! فکر کنم من بیشتر خوشم میاد ازین کار تا پارسا
تا بابا می ره می شینه سر میزش مشغول درس خوندن می شه پسرک هم می دوئه صندلی کوچولوشو میاره جعبه اسباب بازیشو میاره بجای میزش لب تاپ عمو فردوسشو هم می ذاره روش عین باباش یه ورق می گیره دستش کنار بابا می گه مامان لطفا مزاحمم نشید من درس دارم ..پسر کپی پیست پسر !!
قربون قدت برم من .. یه وقتی بود که می ذاشتیمت روی همین مبل قدت اندازه یکی از تشکچه های مبل می شد تکون هم نمی خوردی .. حالا قدت تقریبا شده دوبرابر اون موقع ها و من شرمنده بزرگی و لطف خدایی هستم که هر لحظه مواظبته و بزرگت می کنه ..
اینجام تولد مک کوئینه !!!بقول خودت تولد یکسالگیشه اون بولینگ ها هم که گذاشتی جلو ماشین ها بقول خودت شربته که دارن می خورن اما کیک نخریدن واسه مک کوئین دیگه خیلی تولد ساده و بی تجملاتی گرفتن از کادو هم خبری نبوده با یه شربت سرو تهش رو اوردن .بایدالگو بگیریم ازین مک کوئین همگی .. من و بابا هم حسابی براش تولد مبارک خوندیم و شلوغ بازی کردیم
این ادمک رو خودت تنهایی ساختی وقتی منو بابا مشغول کارای خودمون بودیم و وقتی به من و بابا نشون دادی کلی هیجان زده شدیم و ازت خواستیم که کنارش دراز بکشی و باهم ازتون عکس بگیریم .. قربون هوش و حوصله ات برم کوچولوک مامان
مدتیه پسرک ماشین هاشو دنبال هم قطار می کنه ..فکر کنم تو این سن و سال اپیدمیه این کار !!ا
یه صلوات زیر لبی بفرستین برای سلامتی همه بچه های روی زمین !!