پارساپارسا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

پارسا مرد کوچک

تعطیلات در ساری

1391/10/16 22:47
نویسنده : مامان و بابا
431 بازدید
اشتراک گذاری

تعطیلاتی که گذشت که مصادف بود با اربعین مام از سه شنبه عازم ساری شدیم شهر آبا و اجدادی مامان و بابا هم برای دیدن مامان بزرگ و بابا بزرگ (پدری) و هم اینکه چون خونه مامانی (مادر بزرگ مامان خانوم ) به رسم چندین ساله به مناسبت اربعین روضه دارن و همه فامیل هم اونجا جمع بودم مخصوصا دایی دوست داشتی مامان هم بعد از مدتی طولانی از خارج اومده بود و اونجا بود .. خلاصه با یک تیر یه عالمه نشون رو زدیم

هم در مراسم عزاداری شرکت کردیم و پارسا هم با پیرهن مشکی ای که مال کوچولویی های باباش بوده و مامان بزرگش اینا نگه داشته بودن تا حالا و الان اندازه پسرک شده توی مراسم رفته بود و خیلی هم دوست می داشت و بدون اینکه سر و صدا کنه بغل باباش می نشست تا اخر مجلس و یکبار هم که وسط نوحه خونی و سینه زنی ها همون جا بغل باباش خوابش برده بود

هم توی جمع یک عالمه بچه بود از پسرخاله هاش و دختر خالش تا بچه های دختر خاله ها و ... و حسابی بازی کرد و شاد بود

بخاطر ادبش و آرامشش و شیطونی به موقع و حرف گوش کنی به موقعش مورد توجه همه قرار گرفته بود

از وقتی هم که برگشتیم خونه چند بار بهم گفته مامان خیلی خوب شد که رفتیم ساری .. خیلی خوش گذشت!!!!




پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان روشا
17 دی 91 9:40
خدا برات حفظش کنه وفا جون خیلی پسر خوبیه چقدر خوبه که رفتین مراسم عزاداری قبول باشه آفرین از ایده هات برای درخت لوبیا خوشم اومد عالی بود مامان خوبی هستی
شيما
17 دی 91 15:51
سلام مامان پارسا كوچولو

من خيلي وقته كه به وبلاگتون سر ميزنم. تازه سه سال و نيمه كه ازدواج كردم و ديگه جمع ما هم كم كم داره سه تا ميشه. راستش هميشه خيلي نوع برخودتون با پسر گلتون برام جذابه و راستش عي مي كنم شما را الگو قرار بدم. فقط چيزي كه خيلي نگرانم مي كنه اينه كه من شاغلم و احتمالا حداكثر بتوانم تا يكسالگي بچم پيشش باشم و از اون به بعد خيلي نگرانم كه نمي توانم تمام لحظات كنارش باشم. خيلي براي سلامتي من و ني ني مون دعا كنيد و خوشحال مي شم تجربه هاتو باهام به اشتراك بذاري. پارسا جون رو ببوس. خدا هميشه حافظش باشه


خیلی ممنون شیمای عزیز .. خیلی خوشحالم که از نوشته های من خوشت اومده و خوشحالترم که یه نی نی داره میاد توی جمعتون .. با خوندن کامنتت از ته دلم آرزو کردم بچه ای سالم و صالح داشته باشین بحق آقا امام رضا .
ما از روز اول سعی کردیم به بچه مون احترام بذاریم و شخصیت بدیم و اون رو به چشم یک انسان مستقل و یک بنده ی خدا که کنار ما امانته نگاه کنیم نه بچه ی ما .. به نظرم همین دیدگاه به ادم کمک می کنه در رفتار با بچه که چطور باهاش برخورد کنی که نه لوس و ننر بشه نه تو سری خور و ترسو .. امیدوارم ما هم موفق باشیم

آیدا
20 دی 91 13:36
عزیزم چقدر آقا و ناز افتاده اینجا. تو این جمع بچه ها واقعا ادم ادب و فهمش رو میتونه بفهمه از طرز ایستادنش مشخصه.
مامان شايان
24 دی 91 14:48
سلام عزيزم پسرم شايان تو مسابقه ي تولد 2 سالگي ني ني و بلاگ شركت كرده منتظر دستاي پر مهر شماست تا بهش راي بدين زود بياينا فقط تا دوشنبه وقت داريم راستي بايد حتما به 2 نفر راي بدين تا ثبت شه باز مرسي اينم لينك مسابقهhttp://koodakeman91.niniweblog.com/post1099.php
فاطمه
11 بهمن 91 18:45
وبت عالیه اقا خوشگل خوشحال میشم یه سری به ما هم بزنید


معلومه که سر می زنیم
مامان پارسا جونی
18 تیر 92 14:02
ماشالله چه پسر آقایی خدا حفظش کنه به محمد پارسای ماهم سر بزنید خوشحال میشیم که نظرم بدین


مامان محمد پارسا ادرسو اشتباه نوشتین ما چجوری بیایم .. زودی بیاین درستش کنید !