خمیر بازی

بچه که بودیم یکی از محبوب ترین سرگرمی های منو خواهرم خمیر بازی بود .. اینقدر این کارو هردومون دوست داشتیم که ساعت ها مشغول بودیم باهاش .. یادمه قاطی کردن خمیر ها کار ناپسندی بود .. یکی دوبار یادمون رفت بساط خمیرمونو از توی حیاط جمع کنیم و زیر آفتاب آب شده بودن همه بهم چسبیده بودن چقدر غصه دار بودیم اون روز ..

حالا پارسا هم عین خودم عاشق درست کردن شکلهای مختلف با خمیره . تنها بازی ایه که به تنهایی مدت طولانی با تمرکز انجام می ده حتی یک بار بیش از یکساعت چهار زانو نشسته بود سر خمیر بازی و دیگه نمی تونست پاهاشو تکون بده ..

ازین که حوصله و علاقه های هنریش مثل من و چه بسا خیلی بهتر از منه خوشحالم

اینها نمونه هایی از شکل هاییه که خودش بدون هیچ کمکی درست کرده و البته من موفق شدم قبل از خراب شدن ازشون عکس بگیرم .. با توجه به اینکه هنوز سه سالش هم نشده شاید این مهارت در ساختن اشکال اونم بدون هیچ کمک و راهنمایی شاید قابل توجه باشه که هست به نظر من .. و البته من نمی دونم بچه ها توی این سن چجوری هستن و خب فقط بچه خودمو دیدم شایدم خیلی طبیعی و عادی باشه ..

یکی دیگه از دلایل علاقش به خمیر بازی سی دی اموزش اریاس .. روزهای اول شاید چند بار در روز این سی دی رو نگاه می کرد و از دیدن قسمت هایی که یه آقایی طرز ساختن چیزای مختلف با خمیرو اموزش می داد واقعا شگفت زده می شد ..

خودش هم که گاهی داره خمیر بازی م یکنه می بینم واسه خودش حرف می زنه و مثلا ادای سی دی رو در میاره : برای ساختن بیضی خمیری اول باید یه توپ به این صورت درست کنیم .. بعد اونو توی سینیمون فشار بدیم .. بعد ....... خیلی خنده دار از عبارت های سی دی توی حرفاش استفاده می کنه ..

حتی یه روز داشتیم باهم توپ بازی می کردیم و توپو کج انداخت رفت زیر تخت گفت مامان صبر کن من شرمنده ام الان خودم می رم میارمش .. شرمنده که انداختم زیر تخت ..

من :

از کجا اینا رو یاد گرفتی مامان جون ؟؟

از سی دی آریا .. همون جا که پدر بزرگه به آقای همسایه گفت شرمنده ام که شیشه تون شکسته شد !!