پارساپارسا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

پارسا مرد کوچک

کفش نو

1391/10/6 16:18
نویسنده : مامان و بابا
425 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره این دفعه که رفته بودیم ساری رفتیم به یه بدبختی براش کفش نو خریدیم .. راضی نمی شد که ..تا بهش می گفتم بریم کفش بخریم گریه و زاری که نه من خودم کفش دارم نمی خوام

مجبور شدم یکی از کفشاشو ببرم با خودم اندازه بگیرم یه شماره بزرگترشو براش بگیرم چون اون اصلا حاضر نمی شد پاشو بذاره توی مغازه کفش فروشی چه برسه به اینکه بخواد کفشی رو پرو کنه

حالا هم که کفش خریدیم حاضر نبود اونو بپوشه .. می گفت کفش خودمو  می خوام می گم اون دیگه پاره شده .. می گه نه من کفش پاره میخوام بپوشم .. فقط کفش پاره

دیگه با یه سری گریه و زور کفشو پاش کردیم و رفتیم بیرون که دیگه بیخیال شد و خوشش اومده بود از کفشش

 

------------------------------------------------------------------------------------------------

سر شیر خنک خوردن و اینکه بچه ای که بزرگ شده دیگه نباید شیر بخوره با شیشه و گریه ها و اصرار هاش باهم دعوا کردیم و از دستش عصبانی بودم .. شیر براش اوردم و پتو کشیدم روم و رومو کردم اونور تا بخوابم ..

صدام می کنه .. مامان مهربونم !! مامان خوبم ..

بله چیه ؟

نازم می کنی مامان ؟

بله (مگه دلم میاد اینطوری که می گه نازت نکنم ؟؟)

بوسم هم بکن

باشه چشم !

مامان بهم بگو من غنچه ی ناز توام ..

تو غنچه ی ناز منی !!

حالا بیا همدیگه رو بغل کنیم بخوابیم مامان

باشه

مگه می ذاری ادم دو دقیقه از دستت عصبانی باشه پسر ؟؟!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان ونداد
6 دی 91 16:32
نازیییییییی پسر پر احساس از تبادل لینک با شما خوشحال میشم اگه خواستید به وب ما هم سر بزنید
مامان پریناز
7 دی 91 13:37
الهییییییی چه پسر مهربونی...به مامانش نرفته بهش بگو اگه شیشه بخوری دندونات زشت میشه....ماشالله عاقله یه جوری راضیش کن دیگه