بلبل ما
توی دستشوییم میاد هی در می زنه
مامان :کیه کیه ؟
پارسا: من من
مامان:تو کی هستی؟
پارسا:آدوم آدوم ( منظورش آدمه !)
مامان:آقای آدم تا حالا کجا بودی؟
پارسا:فاه فاه (راه)
اینا عین قصه کتابی هست که براش می خونم آدم رفت در زد مامانش گفت کیه کیه گفت ................
************************
اومده ازم آب می خواد منم هر چی می گردم شیشه آبشو نمیابم ..وقتی یه چیزی م یخواد باید زود بهش برسه وگرنه گریه می کنه .. دیدم داره گریه اش شرو ع می شه شروع کردم همین طور که همه جا رو دنبال شیشه آب می گشتم هی صدا می زدم : آااااااااااااب .. آااااااااااااااب کجاییییییییییییییی؟
ازین کار خوشش اومد عین من تکرار می کردو می خندید و با دقت می گشت .. یه دفعه دیدم از توی اتاقش پیداش کرد اومد با خوشحالی می گه : اینا اینا اینا !!
***********************
دارم لباسا رو تا می کنم و برای خودم شعر می خونم و پسرک هم یه کم اونور تر با یه چیزی بازی می کنه ..
من:جگر مامانش .. (با اهنگ بخونین)
یهو می دوئه جلوم و میگه : پاسا !
منم شعرمو ادامه دادم و اونم بعد از هر مصرعی با خوشحالی و ذوق می گفت پاسا !!
عسل مامانش .. پاسا خوشگل و نازم .. پاسا غنچه ی بازم ........ پاسا !