اسباب بازی ها !!
پارسا از وقتی که خیلی نی نی بود از اسباب بازی هایی که صدا دار و حرکتی بودن خوشش نمی اومد .. مثلا عروسک هایی که روشن می شدن یا اهنگ می زدن یا می رقصیدن .. یا ماشین هایی که روشن می شدن و انواع ملق بازی ها رو در میاوردن .. با دیدن اونها و صدای بلندشون به گریه می افتاد .. البته منم هیچ وقت موافق خریدن این اسباب بازی ها نبودم و به نظرم اسباب بازی یعنی چیزی که بچه دستش بگیره و بازی کنه نه اینکه اون بازی کنه واسه خودش و بچه هم بشینه نگاش کنه .. مامان بزرگ و بابا بزرگ و اطرافیان دیگه عوضش خیلی علاقه داشتن به خرید این چیزا و من فکر می کنم چون خود بزرگتر ها از این مدل اسباب بازی ها خوششون میاد می خرن .. تا همین چند وقت پیش حتی از آژیر زدن ماشین هاش خوشش نمی اومد و ما باطری همشون براش دراورده بودیم .. الان مدتیه که به صدای ماشین ها علاقه پیدا کرده و باباش هم باتری خریده و توشون گذاشته ..
اسباب بازی هایی بوده که خیلی خیلی از خریدنشون راضی هستم مثل جاروبرقیش ! بخاطر علاقه ای که از خیلی خیلی کوچولویی به جارو داشت و همیشه سر جارو زدن خونه دعوا و بکش بکش داشتیم که بده بده و اصلا و ابدا جارو رو خاموش نکنید !! مام تصمیم گرفتیم که یه دونه جارو براش بخریم تا بتونیم تشریک مساعی کنیم واقعا هم جواب داد .. هر وقت وقت جارو برقی م یشد می دوید می رفت جاروشو میاورد و زیر دستو پامون با ذوق و شوق جارو می کشید .. هنوزم که دو سالی گذشته عاشق جاروی صورتیشه و بازم موقعا جارو کشیدن میاره بقول خودش کمکمون می کنه
یا ماشین لباسشویی که مامانم اینا براش هدیه گرفتن و مدت های زیادی باهاش بازی کرد و احساساتش نسبت به ماشین لباسشویی تخلیه شد !
یکی از اسباب بازی هایی که خودش هم انتخاب کرده بود این مکعب های فومی رنگارنگ بود :
یه بار که رفتیم توی فروشگاه دور بزنیم و علیرغم دفعات پیش که معمولا چیزی نمی خواست و می گفت بریم رفت یه توری که توش کلی مکعبای کوچولوی رنگی بود برداشت و گفت اینو می خوام .. خواستم مخالفت کنم که باباش گفت اتفاقا خیلی چیز باحالیه و خیلی هم ارزون قیمت بود
واقعا هم خوب شد که خریدیم خیلی به درد انواع بازی می خورن .. چون زیادن و توی رنگای مختلف می تونیم باهاش کلی دیوار و برج و .. بسازیم بار ماشین ها بشن .. روی زمین باهاشن بازی بسازم و کلا ادم رو به خلاقیت وا می دارن !!
این چوب هایی که قبلا هم دربارشون نوشتم که یکی از دوستای خوبم که هنوزم حتی پارسا رو ندیده براش هدیه داده خیلی خیلی دوست داره و دوستداره باهاشون بازی بسازه ..
مثلا جنگل میسازه .. شمع تولد می کنه اونا رو باهم فوت می کنیم که بیفتن و خیلی وقتام روی زمین باهاشون شکل می سازه
اینجا از حلقه هاش برای چرخ ماشینش استفاده کرده و برای ماشینش دود کش بقول خودش (اگزوز) و انتن هم گذاشته
این هم بقول خودش تراکتوره که به نظر من شبیه تراکتور هم شده !
اینم ادمکش :
یه اسباب بازی دیگه که بتازگی خریدیم این اشکال هندسی هستن که اخیرا از یه مغازه خریدیم .. رفتیم یه دوری توی فروشگاه زدیم و پارسا گفت که هیچی نمی خواد و داشتیم برمی گشتیم بیرون که چشمم به اینا خورد دیدم من که می خواستم خودم با مقوا درستش کنم حالا اینا پلاستیکی هستن و کیف هم دارن و خیلی هم زیاد و متنوع هستن .. البته روش نوشته برای بچه های دبستان که خوب می تونم نگهشون دارم چون اون موقع هم به درد می خورن .. به پارسا نشون دادم و خوشش اومد و خریدیم
ازینکه بتونه با شکلای زیادی که در اختیارشه اشکال هندسی منظم بسازه و یا حتی نامنظم خیلی خوشم میاد و فکر م یکنم اینکار به دستاش توانایی و به مغزش نظم یده و تمرکز و تخیلش رو تقویت می کنه
اینم چندتا از شکلایی که باهاشون ساخته خودش به تنهایی .. یعنی من فقط یه موقعی رسیدم که تا خرابشون نکرده ازش عکس بگیرم
فکر کنم این پست خیلی طولانی شد .. امیدوارم به دردتون خورده باشه .. بقیه اش باشه بعدن