پارساپارسا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

پارسا مرد کوچک

پارسای سه سال و نیمه

1393/1/17 15:14
نویسنده : مامان و بابا
2,996 بازدید
اشتراک گذاری

سلام و عید شما مبارک و صد سال به این سالها باشه و سالتون خوب و خوش باشه و ازین حرفا و آرزو های خوب خوب 

مام خوبیم .. مرد کوچیک خونه هم خوبه و سه چهار روز دیگه سه سال و نیمه می شه چون احتمالا اون موقع خونه نیستیم الان پیش پیش می نویسم 

ما امسال برای اولین بار سال جدید رو از شهر مشهد و از جوار نورانی و روحانی امام هشتم شروع کردیم .. در حالیکه هوا خیلی سرد بود و با اینکه یک هفته اونجا بودیم نشد که درست و حسابی حرم بریم  و پارسا هم فقط یکبار با خودمون بردیم حرم اونم زیر برف پیاده !

همون یکبار هم خیلی خوب بود و خدا رو شکر و دعا کردیم که هر کی دلش اونجاس قسمتش بشه چشمش به گنبد طلایی حرم روشن بشه 

خیلی دوست داشتم که موقع سال تحویل دسته جمعی توی یکی از صحن های حرم باشیم اما هم هوا خیلی سرد بود هم خودم (مامان ) حالم زیاد خوب نبود و چون باید کل مسیر رو از خونه پیاده می رفتیم و من نمی تونستم این شد که پارسا و باباش نیم ساعت مونده به تحویل سال راه افتادن به سمت حرم و البته بخاطر شلوغی تا نزدیکی های میدون بیشتر نتونستن برن و یک بستنی قیفی هم توی اون سرما خوردن و همونجا هم بابا برای پارسا یک تسبیح خوشگل کوچولو عیدی خرید و برگشتن خونه 

فرداش یعنی جمعه هوا آفتابی و عالی شد اما بخاطر سخنرانی اول سال نمی شد حرم رفت مام تصمیم گرفتیم بریم باغ وحش که خیلی هم خوب بود و به هرکی می ره مشهد توصیه می کنم یه سری هم به باغ وحشش بزنه 

پارسا که تا حالا نه مترو سوار شده بود نه اتوبوس مسیر طولانی تا وکیل اباد رو سوار مترو شد تازه جالبیش اینجا بود که مترو تا یه جاهایی زیر زمین بود و بقیه مسیر رو روی زمین بعدشم یک ایستگاه سوار اتوبوس شدیم تا رسیدیم به باغ وحش 

دیدن شیر و پلنگ و شتر های غول پیکر و میمون های شیطون و بامزه و لاماهایی که تا حالا ندیده بودیم و فلامینگو های صورتی که روی یک پا خوابیده بودن و تمساحی که با دهن باز خوابیده بود و لاک پشت ها و مارها و بقیه حیوونا برای هممون خیلی خیلی هیجان انگیز بود 

از شنبه هوا حسابی سرد شد و برف شروع شد و ما حرم نرفتیم البته بابا تقریبا همه روزها نمازهای مغربش رو می رفت حرم 

یکشنبه عصر سه تایی راهی حرم شدیم و ازونجایی که راه ها بسته بود و ماشین نمی رفت پیاده رفتیم که مسیر کمی هم نبود و پسرکم تا نزدیکای حرم اومد و بعدش که خسته شد یکمی من و یکمی بابا بغلش کردیم .. وسطای راه که بودیم که برف هم شروع شد اما دونه هاش خشک بودن و ما خیس نمی شدیم و حسابی هم کیف می کردیم نیم ساعتی توی حرم بودیم و چون پارسا دیگه خسته بود برگشتیم موقع برگشتن از کنار انتشارات رضوی رد می شدیم چندتا کتاب هم برای پارسا خریدیم که خیلی کتابای جالبی هستن هم داستانی و هم آموزنده هستن ..وقتی یه کمی خونمون به حالت عادی برگشت میام و اسماشونو می نویسم 

دیگه ازون روز هوا همون طور برفی و بارونی و خیلی سرد بود و نشد که پارسا رو حرم ببریم .. یک روزم رفتیم یه پاساژ معروف و برای پارسا دوتا سوشرت بهاره خریدیم و برای بابا هم یک پیرهن و برای خودم هم یک تی شرت 

چهارشنبه صبح وقتی پارسا خواب بود منو باباش برای خداحافظی رفتیم حرم و هنوز خواب بود که برگشتیم و بار ها رو به کمک مامان بزرگ بستیم و با بدرقه مامان بزرگ و بابا بزرگ و مامانی و دوست مامانی راهی فرودگاه شدیم 

توی این مدت خیلی به پارسا خوش گذشت و هر روز هم یک عیدی می گرفت .. یک ماشین قدیمی زرد چون مدتبه شدیدا عاشق ماشینای قدیمیه .. تسبیحی که باباش براش خرید .. کتاب غاز کوچولو وقتی که تو بزرگ بشی .. یه تفنگ .. مداد و دفتر نقاشی که همونجا همه صفحه هاشو پر کرد .. استیکر .. و چیزای کوچولوی دیگه 

این بود از هفته اول سال نود و سه که در بهترین جای ایران گذروندیم و دعا کردیم که نصیب همه دوستانمون بشه مخصوصا دوستان خاصی که یکی یکی اسمشونو به امام گفتیم که جزو زائرینشون به زودی قرار بدن 

ان شالله فردا شنبه هم عازم ساری هستیم که می شه دومین سفرمون در سال جدید 

برای همه .. همه .. همه آرزو می کنم این روزها شاد و سلامت باشن و اگر خونه هستن یا سفر می رن دلشون خوش باشه بحق آبروی بانوی دو عالم 

 ان شالله چندتا عکس هم در اینده اضافه می کنم به این پست 

و نکته اخر اینکه مرد کوچک در استانه سه سال و نیمی قدش از یک متر هم فراتر رفته به لطف خدا و وزنش هنوز به 15 نرسیده .. یعنی دقیقا طبق الگوی من و دائی و خاله اش و پسر خاله هاش لاغر و بلند 

در ادامه مطلب منتظرتون هستیم 

 

هفتم فروردین  مشهدی پارسا در ساحل شهر خودمون 

اینجا هنوز سال نود و دوئه و اینام سبزه های ماشمون هستن که پسرک حسابی مواظبشون بود 

فرودگاه شهرمون .. عازم مشهد الرضا 

سیزده به در توی باغ بابا بزرگش 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان آریا
16 فروردین 93 12:38
سلاااااااااااام زیارت قبول خوش گذشت ساری؟ جئی مشهد برف بوده ؟ وایییییییییی ولی هرچی بوده زیارت آقا خیلی عالیه منتظر عکسهای پارسا هستمااااااا
مامان آریا
17 فروردین 93 14:44
خیلی جواب کامنت میدی که مردم رو دعوت میکنی بیان سر هم بزنن ایششششششششش حداقل تو سال جدید یه خورده عوض کن خودت رو ای ننه ام
سارا
17 فروردین 93 15:20
زیارت قبول . ایشالا که تا آخر سال براتو خوبی و خوشی مداوم باشه
رواق
18 فروردین 93 1:55
سلام بر شما؛ "ان شاءالله" سال ِ خوب و پُر برکتی در پیش ِ رو داشته باشین؛ زیارت قبول؛ به پارسا جان، سلام ِ ما رو ابلاغ بفرمایین؛ التماس دعا؛ پاینده باشید.
مامان روشا
18 فروردین 93 10:41
مطمئنن سال خوبی خواهد بود وقتی در جوار امام رئوف باشد زیارت قبول ان شالله همیشه سالم و شاد و در سفرهای خوب باشید واقعا اینقدر برف اومد؟؟؟؟ عکس ها قشنگ بود آفرین مامان با سلیقه
مامان و بابا
پاسخ
ممنونم زهرا جون از خوبی هات اره باور کن یک شب که تا صبح بارید و نشست .. بعدشم یکی دو بار اومد که یک بارش ما داشتیم می رفتیم حرم